جدول جو
جدول جو

معنی مقیم آباد - جستجوی لغت در جدول جو

مقیم آباد
(مُ تِ)
دهی از دهستان کام فیروز است که در بخش اردکان شهرستان شیراز واقع است و 102 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ)
دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه شهرستان دامغان، در 27هزارگزی مشرق دامغان، در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 690 نفر سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و پسته و حبوبات و پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قُ تَ پِ)
ده کوچکی است از دهستان و بخش سیمکان شهرستان جهرم، واقع در 4هزارگزی خاور کلاکلی و 2 هزارگزی راه مالرو سیمکان به میمند. سکنۀ آن 35 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نَ دِهْ)
دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، در 12هزارگزی جنوب اسفراین در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 289 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و پنبه و میوه ها، شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان سیلاخوراست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 859 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مِ نُ اِوْ لَ)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه با 45 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
نام یکی ازدهستانهای بخش خوسف شهرستان بیرجند که از هشتاد وهشت آبادی تشکیل شده و جمع نفوس آن بالغ بر 16865 تن میشود. قرای مهم آن عبارتند از: فدشک که 1033 تن و سدیج که 3247 تن جمعیت دارد. محصول عمده آن غلات، زعفران و سبزیجات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قُ کَ)
دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری شهر ری و کنار راه آهن و یک هزارگزی راه شوسۀ ورامین. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 225 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، صیفی، چغندر قند و شغل اهالی زراعت است. اطفال ده از دبستان طالب آباداستفاده میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان سگوند است که در بخش زاغۀ شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد و مردم آنجا که از طایفۀ سگوند میباشند ییلاق و قشلاق میکنند و مزرعۀ تقی آباد هم جزء این روستاست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَهَْ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان. جلگه. سردسیر. دارای 1500 تن سکنه. آبش از چشمه و چاه و رود خانه جهان و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ قَدد)
قریه ای است چهار فرسنگی جنوب ارسنجان. (فارسنامۀ ناصری). دهی از دهستان توابع ارسنجان است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است و 115 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(نِسْ یِ مَ حَلْ لِ)
دهی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان، در 45هزارگزی مغرب نجف آباد در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 309 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و انگور و سیب زمینی و بادام، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 462 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ)
دهی است از دهستان مزقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه، واقع در 5هزارگزی جنوب خاور نوبران و هزارگزی راه نوبران به ساوه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است و ماشین هم می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ مِ بِ قَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رُ قی یِ)
دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 357 تن است و آب آن از قنات است. محصول عمده آنجا غلات و شلغم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان، در 542/5هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان. سکنۀ آن 124 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، عسل و توتون است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عِ یَ)
دهی است از دهستان قره کهریز، بخش سربند، شهرستان اراک. سکنۀ آن 895 تن است. آب آن از قنات و در فصل بهار از رود محلی و محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 240 تن سکنه دارد. از سراب گنجه و چشمه مشروب می شود. سکنۀ آن از طایفۀ نورعلی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
دهی است از بخش چالوس شهرستان نوشهر، دارای 80 تن سکنه. آب آن از رود خانه چالوس و محصول عمده اش برنج، لبنیات و مختصر مرکبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنۀ شیعه - فارسی است. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مِ گُ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، واقع در 7هزارگزی جنوب شهر ملایر با 910 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رحیم آباد
تصویر رحیم آباد
پرندک نام جایی است
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع دهستان نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی